هدف از طلبگی تعالی است؛ تعالی خود و دیگران.
هدف از طلبگی تعالی است؛ تعالی خود و دیگران. هدف، سلوک است؛ یعنی ره یافتگی خود و ره نمودن دیگران. هدف از طلبگی در حقیقت همان هدف خلقت، یعنی عبودیت و بندگی؛ مگر نه این است که خداوند تبارک و تعالی در مصحف شریف فرموده اند: «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات: 56) و آن گونه که علمای تفسیر فرموده اند: «لیعبدون أی لیعرفون» یعنی خلقت کل عالم برای عبادت است، و عبادت مقدمه شناخت، و شناخت موجب تقرب و وصول الی الله. و بدیهی است که شکر رهیابی به مقام قرب الاهی، رهنمایی و دستگیری مشتاقان و در راه ماندگان است؛ و این همان سیره پیامبران الاهی است
دعوت خلق به سوی حق بهترین و والاترین عملی است که نوع بشر می تواند، بدان دست یازد؛ عملی که آغازگرش، نخستین خلق خدا آدم اب الانبیاء؛ و کمال بخشش بهترین خلق او محمد مصطفا صلی الله علیه و آله بود. در این میان، اگر چه سلسله نبوت به خاتم الانبیاء کمال یافت، ولی رسالت بندگان صالح الاهی در رهنمایی خلق به سوی خالق هرگز متوقف نگردیده و نخواهد گردید
پس از سلسله انبیاء، اوصیای ایشان این وظیفه را به عهده گرفته و در این راه مجاهدت های فراوان نمودند تا بدان جای که رنج و محنت روزگار برخود هموار ساخته و در نهایت جان قدسی خویش در این راه نهادند؛ و مهدی آنان علیه و علیهم السلام که هادی امت است، روزگاری این طریق هدایت را کمال خواهد بخشید، و آدمی را از لجام حیوانی به اوج رهایی رهنمون می گردد
در این میان از گذشته تاکنون، افرادِ دیگری به عنوان یاران، شاگردان و سربازان این بزرگواران، ایشان را در امر راهنمایی و ارشاد مردمان یاری می رساندند. که از زمان امام صادق علیه السلام و بعد از آن پر رنگ تر شد و نمود بیشتری یافت تا جایی که حتا ایشان بعضی از مراجعات خود را به شاگردان شان ارجاع می دادند و این مسأله تا زمان غیبت صاحب الامر علیه السلام ادامه یافت. و در این دوران دستگاه وکلا و شاگردان ائمه علیهم السلام تحولی دیگر پیدا نمود. در طول غیبت صغرا، حضرت نایبان خاصی را معین نموده و ایشان را واسطه بین خلق و امام قرار دادند و پس از اتمام دروه غیبت صغرا و آغاز غیبت کبرا؛ آن حضرت در عبارتی عمیق راه پیروان خود را برای دست یابی به کمال و ماندن بر طریق سعادت و هدایت، این گونه بیان فرمودند: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی روات حدیثنا» و این سرآغاز ظهور نایبان عام آن حضرت بود.
و این گونه بود که در طول غیبت کبرا، روایتِ حدیث و تفقه در دین، رنگ بوی دیگری به خود گرفت و هر روز بیش از پیش اهمیت آن بر خلق خداجو عیان گردید؛ کم کم حوزه های شیعی شکلی منسجم به خود گرفت و از شیعیان وارسته کسانی که فهم و معرفت لازم را نسبت به این هدف مقدس پیدا می نمودند و توفیق رفیق راه شان می گردید، وارد حوزه های دینی می شدند، و به تهذیب خود و هدایت جامعه می پرداختند. آری! آن که پای در این راه نهد، محب است؛ چون به ادای وظیفه همت گمارد عاشق؛ و چون وظیفه خویش به انجام رساند واصل خواهد بود؛ و عاشقِ واصل را کجا صحبت خود، که خودی در کار نیست، و این گونه است که درس خواندنش برای خدا، تبلیغ، تدریس، تحقیق، فتوا و اجتهادش هم به جهت اوست و این که خلق او را به او رهنمون گردد
و آن که اندکی تأمل نماید، درخواهد یافت که توفیق هدایت گری مردم و سربازی هادی بشریت، شریف ترین و با ارزشمند ترین اعمال است، زیرا از یک سو تعلیم و تعلم است که بالاترین شغل هاست؛ و از دیگر سوی درمان درد و اصلاح جامعه ی بشری است که بالاترین حرفه ها و قایم بر سیره ی انبیا و اولیاست
و بدیهی است که تمامی این خوبی ها و نیل به این هدف متعالی آن گاه ممکن می شود، که رو به سوی مبدأ ازلی و مقصود ابدی داشته و پیوسته این ذکر را در گفتار و کردار خویش جاری سازد که «لا إله إلا الله و لا نعبد إلا إیاه، مخلصین له الدین و لو کره المشرکون»؛ آری! در حوزه های علمیه ی منسوب به حضرت حجت علیه السلام شرط بقا و کمال، این گونه است
پس طلبه سربازی است بی نام، و داعیه داری است بی ادعا! که برای از غیبت به در آوردن مردمان و ظهور منجی آخر الزمان، وظیفه گران خویش بر دوش می کشد؛ و بنا به وظیفه ای که آن امام همام بر عهده او نهاده رهایی بخش خلق خدا از منجلاب معاصی و ره نمایی آنان به سمت رهایی و پای نهادن در وادی قرب الاهی و ناجی آن هااز آتش خشم الاهی می باشد